زمستان، آخرین تلاشش را برای خودنمایی میکند، در ناخودآگاهِ ذهنِ آشفته ام کسی، هوا بس ناجوانمردانه سرد است را زمرمه میکند. مهِ غلیظی ماهِ شبِ چهارده را درخود پیچیده است. شعله های اتش از دست باد کلافه اند؛ و من، گوشه ای در فکر فرو رفته ام.
احساس تعلق که نداشته باشی گم میشی